آمار مطالب

کل مطالب : 200
کل نظرات : 33

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 58
باردید دیروز : 7
بازدید هفته : 67
بازدید ماه : 65
بازدید سال : 2072
بازدید کلی : 29135

Alternative content




فال حافظ

کد متحرک کردن عنوان وب

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

کد حرکت متن دنبال موس حدیث موضوعی

http://uploadboy.com/free12802.html

آخرین مطالب مسجدنما

↑ شما هم کدش را داشته باشید

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : دو شنبه 25 شهريور 1392
نظرات

امام رضا(ع) :  

لَتَاءمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَلَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ، اَوْلَيَسْتَعْمِلَنَّ عَلَيْكُمْ شِرارُكُمْ، فَيَدْعُو خِيارُكُمْ فَلا يُسْتَجابُ لَهُمْ.( الدّرّة الباهرة ، ص 38، س 3، بحار، ج 75، ص 354، ح 10.)
 
بايد هر يك از شماها امر به معروف و نهى از منكر نمائيد وگرنه شرورترين افراد بر شما تسلّط يافته و هر چقدر كه خوبانِ شما، دعا و نفرين كنند مستجاب نخواهد شد.

تعداد بازدید از این مطلب: 485
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : جمعه 15 شهريور 1392
نظرات

مرحمتِ امام رضا علیه السلام !

آقای سید محمد ریاضی یزدی، شاعر معروف، حکایت کرد : « دوستی داشتم از صلحا و خوبان، وی می گفت روزی با سیدی بزرگوار در جائی نشسته بودیم.

شیخی ابراهیم نامی که با دوستم سابقه مودّت داشت بر ما وارد شد، پس از تعارفات معمول، سید به او گفت: آقا شیخ ابراهیم، ماجرای خود را با مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی برای رفیق ما بازگو. شیخ گفت: از گیلان به زیارت مشهد مقدس آمدم و در آن شهر هر چه پول داشتم مصرف شد.

بدون خرجی ماندم. حساب کردم تا مراجعت به وطن، به پانصد تومان احتیاج دارم. به حرم مشرف شدم و به امام عرض کردم: به پانصد تومان نیازمندم تا به گیلان باز گردم، انتظار مرحمت دارم.

اما تا روز دیگر خبری نشد. مجدداً در حرم عرض حاجت کردم و گفتم: سیدی، من گدای متکبری هستم این بار هم احتیاج خود را به حضورت عرض می کنم، اما اگر عنایتی نفرمائی، دیگر بار نخواهم آمد و چیزی نخواهم گفت، ولی یادداشت می کنم که امام رضا علیه السلام مهمان نواز نیست.

چون از حرم خارج شدم، شنیدم که از پشت سر، کسی مرا صدا می زند، بازگشتم دیدم شیخی است که بعدها فهمیدم او را « حاج شیخ حسنعلی اصفهانی » می خوانند. حاج شیخ مرا مخاطب قرار داده و فرمودند:

« آقا شیخ ابراهیم گیلانی چرا اینقدر جسورانه در محضر امام سخن گفتی؟ شایسته نیست که چنین بی ادب و گستاخ باشی. »

سپس پاکتی به من دادند. از اطلاع شیخ بر مکنونات باطنی خود و سخنی که سری با امام خود در میان نهاده بودم، غرق تعجب شدم. به خانه آمدم و پاکت را گشودم، با کمال شگفتی دیدم که پانصد تومان است.

تصمیم گرفتم که صبح روز دیگر به خانه حاج شیخ بروم و از او بپرسم که چگونه از راز دل من آگاه شده و این پول از کجا است؟ اما شب در خواب دیدم که شیخ به در خانه آمدند و فرمودند: « آقا شیخ ابراهیم تو به پانصد تومان پول حاجت داشتی به تو داده شد، دیگر از کجا دانستم و از کجا آوردم، بتو مربوط نیست. بدان که اگر برای این پرسش به خانه من بیائی، ترا نخواهم پذیرفت. »
از خواب بیدار شدم و دیگر برای این کار به خانه ایشان نرفتم و به گیلان باز گشتم. »

صِله ی امام رضا علیه السلام !

حاج ذبیح الله عراقی که یکی از نیکان است می گفت: « این حکایت به تواتر رسیده است که حاج شیخ محمدعلی قاضی بازنه ای عراقی، وقتی قصیده ای برای تولیت آستان قدس رضوی سروده بود که به امید صله ای در حضورش قرائت کند.

کسی به او تذکر می دهد که به جای این کار، برای حضرت رضا سلام الله علیه قصیده ای انشاء کن. براساس این توصیه، از قرائت شعر برای تولیت صرفنظر می کند و قصیده ای در جلالت قدر امام هشتم(ع) می سراید و در حرم مطهر قرائت می کند.

شاعر گوید: پس از قرائت، کسی مبلغ ده تومان به من داد. به امام عرضه داشتم: این وجه کم است و دوباره اشعار را خواندم، باز شخصی پیدا شد و ده تومان دیگر به من داد و خلاصه در آن شب، شش بار قصیده را در محضر امام تکرار کردم و در هر بار کسی می آمد و ده تومان میداد. بامداد روز بعد به خدمت حاج شیخ حسنعلی شرفیاب شدم. ایشان فرمودند:

« آقا شیخ محمد علی، دیشب با امام علیه السلام راز و نیازی داشتی، شعر خواندی و شصت تومان به تو دادند. اکنون آن پول را به من بده. »

من شصت تومان را به خدمتشان تقدیم کردم و ایشان صد و بیست تومان به من مرحمت کردند و فرمودند: « فردا صبح به بازار می روی و مادیان ترکمن سرخ رنگی که عرضه می شود، به مبلغ بیست تومان خریداری و با بیست تومان دیگر از آن پول، خرج سفر و سوغات خود را تأمین می کنی. چون به عراق رسیدی، مادیان را چهل تومان بفروش و به ضمیمه هشتاد تومان باقیمانده، گاو و گوسفندی بخر و به دامداری و زراعت بپرداز که معیشت تو از این راه حاصل و توفیق زیارت بیت الله الحرام، نصیب تو خواهد شد و از آن پس دیگر از وجوهات مذهبی ارتزاق مکن، ولی در عین حال ترویج دین و احکام الهی را از یاد مبر. »

تعداد بازدید از این مطلب: 509
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392
نظرات

تحقیقات ثابت کرده است که افرادی که صبحانه را از وعده غذایی خود حذف کرده‌اند با احتمال بیشتری از افزایش وزن و اسیدیته شدن رنج می‌برند.

با این حال، این بدان معنا نیست که روز خود را باید با غذاهای غنی شده از قند، چربی و کربوهیدرات آغاز کنید.

در این مقاله به بدترین غذاهایی که در صبحانه خورده می‌شود اشاره شده است.

به گفته کارشناسان، نخوردن صبحانه بدترین کاری است که می‌توانید انجام دهید‌، این یک پیام واقعی به خصوص برای نوجوانان دختر است.

یک صبحانه سالم به بزرگسالان و همچنین به کودکان کمک می‌کند تا در طول روز بهترین کار را انجام دهند.

کودکان و نوجوانان به دلیل اینکه در مرحله رشد هستند به مصرف مواد غذایی سالم بطور منظم بیشتر نیاز دارند.

همانطور که از نام انگلیسی صبحانه مشخص است (breakfast) یا صبحانه، شکستن روزه بین شام و ناهار است.

اگر شما فقط به دلیل صرفه‌جویی در زمان و یا بیشتر خوابیدن صبحانه نخورید، در واقع بدن خود را در حالت ناشتایی طولانی‌‌مدت قرار می‌دهید که این موضوع منجر به مشکلات متعدد جسمانی و رفتاری شما می‌شود.

این مهم است که صبحانه را از وعده‌‌های غذایی خود حذف نکنید، اما بطور قطع باید بدترین غذاها را در این وعده حذف کنید.

اکثر ما به دلیل اینکه برای خوردن صبحانه در وقت خود صرفه‌جویی کنیم و بدلیل عجله داشتن به غذاهای بسته‌بندی شده روی می‌آوریم.‌

متاسفانه، موادغذایی‌های منتخب ما، مملو از مواد نگهدارنده مصنوعی، نمک، شکر و کالری است.

اغلب این مواد در ایجاد طعم مواد غذایی، نقش بسزایی دارند، و آنها به خصوص برای کودکان بسیار ناسالم هستند.

موادغذایی که واقعا جزء بدترین موادغذایی صبحانه محسوب می‌شوند به شرح زیر هستند.

دونات

دونات‌ها، اولین چیزی است که شما در صبح علاقه زیادی به خوردن آن ها دارید. دونات‌ها یکی از گزینه‌های صبحانه است که به دلیل عجله داشتن و راحت بدست آوردن آنها در مسیر مدرسه یا محل کار بیشتر ترجیح داده می‌شود.

به خاطر داشته باشید که دونات‌ها مملو از قندهای تصفیه شده، چربی‌های ترانس، روغن هیدروژنه و آرد سفید فرآوری شده‌اند که از نظر فواید تغذیه‌ای برای بدن مناسب نیست.

هات‌داگ‌

هات‌داگ‌ها به طور متوسط حاوی حدود 130 تا 140 کالری هستند که این میزان به 80 درصد کالری که چربی ناسالم است، افزایش می‌یابد. همچنین، علاوه بر این انواع سس‌ها و چاشنی‌های روی غذا فاجعه بیشتری را برای قلب ایجاد می‌کنند.

گوشتهای فرآوری شده و چاشنی‌های مورد استفاده بر روی هات‌داگ‌ها با بیماری‌های قلبی و سرطان روده بزرگ مرتبط هستند.

غلات شیرین تفت داده شده

اگر چه کودکان و بزرگسالان غلات شیرین تفت داده شده را بسیار دوست دارند اما این نوع مواد غذایی انتخابی درست برای صبحانه نیست.

سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) متذکر شده است که رنگ‌های موادغذایی مورد استفاده در این نوع مواد غذایی، در کودکان منجر به بیش فعالی می‌شود.

غلات شیرین تفت داده شده، همچنین با شیرین کننده‌های مصنوعی و طعم دهنده‌هایی که می‌تواند باعث چاقی شود، بسته‌بندی شده است.

اگر شما ترجیح می‌دهید که این نوع غلات را برای صبحانه بخورید، سعی کنید که آنها را با فیبر بالا و قند کم امتحان کنید.

شیرینی

موادغذایی از قبیل شیرینی دانمارکی، رول دارچین و شیرینی‌های نان برشته شده از کالری و چربی بالایی برخوردار هستند.

علاوه بر این، زیادی خامه‌های روی کیک یا شیرینی منجر به چاقی می‌شود. همچنین، بسیاری از نانوایان از آرد سفید فرآوری‌شده استفاده می‌کنند تا‌ کالری‌های بیشتری را به آن بیافزایند.

این خوشه‌ها با قندها افزایش می‌یابد و بدن را با انفجار اولیه انرژی مجهز می‌کند که به احتمال زیاد در چند ساعت ناپدید می‌شود.

شیر کامل

شیر مملو از چربی‌هایی اشباع شده که سطح کلسترول را افزایش می‌دهد، باعث بروز التهاب و در موارد شدید به انسداد عروق نیز کمک می‌کند.

برای آنهایی که نمی‌توانند خوردن شیر را ترک کنند، توصیه می‌شود که شیر کم‌چرب مصرف کنند؛ این نسخه کم‌چرب شیرعاری از چربی است و تنها شامل کلسیم، پتاسیم، ویتامین D و پروتئین است.

پن‌کیک

پن‌کیک‌ها موادغذایی محبوبی برای صبحانه محسوب می‌شوند و امروزه با مخلوط‌های آماده در فروشگاه‌ها موجود هستند که حتی راحت‌تر درست می‌شوند‌. شما فقط این پودر را با آب مخلوط کنید و سپس آن را در یک ماهی تابه گرم یا ماهی تابه بریزید.

پن‌کیک‌‌ها غنی از کربوهیدرات‌ها هستند که بطور حتم معده شما را پر می‌کند، اما دوباره، نبودن کالری باعث می‌شود که شما سریع گرسنه شوید.

به علاوه انتخاب چاشنی‌های روی غذا، مانند شربت افرا، پودر شکر و بیکن به چاقی و ناسالمی منتهی می‌شود.

نان شیرینی حلقوی

از نشاسته سفید و نان شیرینی حلقوی با طعم‌هایی نظیر پیاز، سیر و دانه خشخاش اجتناب کنید؛ چرا که این نوع شیرینی‌ها با آرد گندم تصفیه شده که حاوی هیچ مواد مغذی و فیبر نیستند، درست می‌شوند.

اکثر شیرینی‌ها در حال حاضر حاوی مقادیر بالایی از قند و سرشار از پنیر خامه‌ای و کره که کالری‌های بیشتر و چربی‌های اشباع‌شده را اضافه می‌کنند منجر به افزایش قند و سطوح انسولین در بدن می‌شوند.

فست‌فود

آماده کردن صبحانه و غذا خوردن می‌تواند وقت‌گیر باشد، از این رو خرید صبحانه از سر راه محل کار یا مدرسه به نظر می‌رسد بهترین گزینه باشد.

بسیاری از ما، از جمله کودکانمان، از این کار لذت می‌برند، اما هر زمانی که در یک اشتراک فست فود توقف می‌کنید اقلامی از چربی‌های اشباع‌شده، ‌سدیم و قندهای مصنوعی را به میزان بالا مصرف می‌کنید.

سدیم بیش از حد می‌تواند باعث یک افزایش ناگهانی در فشار خون شود و آن همچنین ممکن است احتمال سکته مغزی در افراد مبتلا به فشار خون بالا را افزایش دهد.

بهترین غذاهای صبحانه به شما انرژی لازم برای زنده ماندن در طول روز را می‌دهد.

این غذاها سوخت‌و‌ساز بدن را افزایش می‌دهد، افزایش وزن را کنترل می‌کند و از بیماری‌‌ها بدن را حفظ می‌کند.

از سوی دیگر، بدترین غذاهای صبحانه در چربی‌های اشباع شده و قندها بشدت زیاد هستند که بدن را در معرض خطر بسیاری از بیماری‌ها قرار می‌دهند.

نویسنده مقاله‌: Kulbhushaan Raghuvanshi

مترجم: مریم قره داغی

تعداد بازدید از این مطلب: 469
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : چهار شنبه 13 شهريور 1392
نظرات

خلاصی از ناامنی

مرحوم سید ابوالقاسم هندی، نقل کرد : « در خدمت حاج شیخ به کوه « معجونی» از کوهپایه های مشهد رفته بودیم. در آن هنگام مردی یاغی به نام « محمد قوش آبادی» که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که: اگر حرکت کنید، کشته خواهید شد.

مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟ عرض کردم: آری. دست مرا گرفتند و گفتند: که چشم خود را ببند.

پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم، فرمودند: باز کن، چون چشم گشودم، دیدم، که نزدیک دروازه شهریم.

بعد از ظهر آن روز، به خدمتش رفتم، کاسه بزرگی پر از گیاه، در کنار اطاق بود. از من پرسیدند: در این کاسه چیست؟

عرض کردم: نمیدانم و در جواب دیگر پرسشهایشان نیز اظهار بی اطلاعی کردم. آنگاه فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟ گفتم: خیر، فرمودند: خوبست تو زبانت را در اختیار داری بدان که تا من زنده ام، از آن ماجرا سخنی مگو و گرنه موجب مرگ خود خواهی شد. »


تأثیر نام شیخ

و نیز همان سید نقل می کرد: « روزی مرحوم حاج شیخ به من دستور داد که به شهر تربت بروم و شب را در کوه « بیجک صلوة » بمانم و پیش از طلوع آفتاب، مقداری معین از علفی که نشانی آنرا داده بودند بچینم و با خود بیاورم.

طبق دستور به تربت رفتم. اهالی مرا از ماندن شب در آن کوه منع کردند و گفتند: در این کوه، ارواحی هستند و به اشخاصی که در آنجا بخوابند، آسیب خواهند رسانید.

اما من به گفته آنها ترتیب اثر ندادم و به آن کوه رفتم. هنگام غروب که فرا رسید، سر و صدای فراوانی به گوشم خورد، مرکب خود را دیدم که آرام نمی گیرد و مانند آن است که از کسی فرار می کند، ناگهان فریاد زدم: من فرستاده حاج شیخ حسنعلی اصفهانی هستم، اگر به من آسیبی برسانید، شکایت شما را به او خواهم برد.

با این جمله، سر و صداها تمام شد و به من هم صدمه ای نرسید. خلاصه، شب را در کوه خوابیدم و پیش از آفتاب، علفها را بر طبق نشانی و بمقدار معین چیدم ولی در همین وقت به این اندیشه افتادم که خوب است مقداری هم برای خود بچینم، بی شک روزی مرا به کار خواهد آمد.

به محض آنکه خواستم فکر خود را عملی کنم، ناگاه دیدم که سنگهای عظیمی از بالای کوه سرازیر شد، چهار پای من افسار خود را پاره کرد که فرار کند، آنرا گرفتم و استوارتر بستم، باز فکر کردم که شاید حرکت سنگها امری طبیعی بوده است.

خواستم مجدداً به چیدن آن گیاه بپردازم که دیدم باز سنگها شروع بغلطیدن کرد. این بار فهمیدم که این ماجرا امری طبیعی نیست در نتیجه از آن کار صرف نظر کردم و به مشهد بازگشتم و خدمت حاج شیخ رسیدم. حاج شیخ چون مرا دیدند فرمودند:

« تو را چه به این فضولی ها؟ چرا می خواستی بیش از حدی که دستور داده بودم از آن گیاه بچینی؟ »

آنوقت بود که متوجه شدم آن مرد بزرگ در طول مأموریتم همواره مراقب حال و کار من بوده است. »

تعداد بازدید از این مطلب: 534
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : دو شنبه 11 شهريور 1392
نظرات

وقتی به درد پا مبتلا شدم با دو نفر از دوستانم خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه رفتم تا توجهی فرمایند و از آن درد رها شوم ، چون به خانه او رفتم، دیدم که در اطاق گلی روی زیلویی نشسته و.......



سیر و سیاحت عجیب

فرزند  مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه  نقل می کند:
به خاطر دارم که شخصی بنام « صنیعی » از اهل اصفهان که ریاست اداره تلفن مشهد را نیز به عهده داشت، برای من حکایت کرد : « وقتی به درد پا مبتلا شدم و به ارشاد و به اتفاق دو تن از دوستانم به نام های حسن روستائی و شاهزاده دولتشاهی به خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه رفتم تا توجهی فرمایند و از آن درد خلاص گردم، چون به خانه او رفتم، دیدم که در اطاق گِلی و بر روی تخت پوست و زیلویی نشسته است؛ در دلم گذشت که شاید این مرد نیز با این ظواهر، تدلیس می کند. پس از شنیدن حاجتم، فرمود تا دو روز دیگر به خدمتش برسم.

روز موعود رسید و بنا به وعده آنجا رفتم ولیکن در دل من همچنان خلجانی بود. چون به خدمتش نشستم، نظر عمیقی در من افکند که ناگهان خود را در شهر اراک که مدتی محل سکونتم بود، یافتم.

در آن وقت نیز پسرم در آن شهر ساکن بود. یکسره به خانه او رفتم، ولی به من گفتند: فرزند تو چندی است که از اینجا به جای دیگر منتقل شده است و نشانی محل جدید او را به من دادند. به سوی آن نشانی جدید راه افتادم و در راه با تنی چند از دوستان مصادف شدم که قرار گذاشتند همان شب به دیدن من بیایند.

چون به در منزل فرزندم رسیدم و در را به صدا درآوردم، خادمه ای در را بگشود، چون خواستم که به درون بروم، ناگهان صدای مرحوم شیخ مرا به خود آورد، دیدم غرق عرق شده و خسته و کوفته ام.

آنگاه دستوری از دعا و دوا به من مرحمت فرمود، ولی پیوسته در اندیشه بودم که این چگونه سیر و سیاحتی بود که کردم؟ پس از چند روز، نامه ای گله آمیز از پسرم رسید که چه شد به اراک و تا در خانه ما آمدی، ولی داخل نشده و بازگشتی و چرا با دوستانت که در راه قرار ملاقات نهاده بودی و شب به دیدار تو آمده بودند، تخلّف وعده کردی؟
و در پایان آدرس منزل خود را، در همان محل داده بود که من در آن مکاشفه و سیاحت به آنجا رفته بودم. »

نبات متبرک

مسئول چراغ های آستانه مقدس حضرت رضا علیه السلام ( در آن دوران ) نقل کرده است :

« آقای دولتشاهی رئیس تشریفات آستانه، مدتی مرا از کار برکنار کرده بود، روزی در صحن مطّهر خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی(ره) رسیدم و از حال خود به او شمّه ای عرض کردم. نباتی مرحمت فرمود که در چای به دولتشاهی بخورانم. گفتم: اینکار برای من میسر نیست.

فرمودند: تو برو خواهی توانست، بیدرنگ به دفتر تشریفات رفتم. پیشخدمت مخصوص دولتشاهی بدون مقدمه به من  گفت : اگر می خواهی چیزی به « آقا» بخورانی، اکنون وقت آن است.

من نبات را به وی دادم، در چای ریخت و نزد «آقا» بردم. از دفتر به صحن آمدم. چند لحظه نگذشته بود که دولتشاهی مرا نزد خود احضار کرد و کار سابقم را دوباره به من واگذاشت. »
 

تعداد بازدید از این مطلب: 529
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : یک شنبه 10 شهريور 1392
نظرات
یکی از نعمت‌های بزرگی که خداوند به آدمی عطا می‌کند تندرستی و سلامت تن است اما این به این معنا نیست که بیماری نقمت بوده و فرد بیمار از رحمت خدا دور گشته است.
پاداش بیماری چیست؟


فضیلت بیمارى‏ ‏

امام علی علیه السلام به یکى از یارانش که بیمار بود فرمود: خدا آنچه را که از آن شکایت دارى (بیمارى) موجب کاستن گناهانت قرار داد، در بیمارى پاداشى نیست امّا گناهان را از بین مى‏برد، و آنها را چونان برگ پاییزى مى‏ریزد، و همانا پاداش در گفتار به زبان، و کردار با دست‏ها و قدم‏هاست و خداى سبحان به خاطر نیّت راست، و درون پاک، هر کس از بندگانش را که بخواهد وارد بهشت خواهد کرد. (راست گفت امام على علیه السّلام «درود خدا بر او باد» که بیمارى پاداشى ندارد، بیمارى از چیزهائى است که استحقاق عوض دارد، و عوض در برابر رفتار خداوند بزرگ است نسبت به بنده خود، در ناملایمات زندگى و بیمارى‏ها و همانند آنها، امّا اجر و پاداش در برابر کارى است که بنده انجام مى‏دهد. پس بین این دو تفاوت است که امام علیه السّلام آن را با علم نافذ و رأى رساى خود، بیان فرمود . (نهج البلاغة / ترجمه دشتى / حکمت ۴۲)

امام باقر علیه السّلام فرمود: هر گاه بدن بیمار نشود شرارتش بیشتر است، و بدنى که شرارت برساند خیر ندارد و امام صادق علیه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نقل کند که فرمود: حکایت مۆمن حکایت ساقه گیاهى است که بادها او را به این سو و آن سو حرکت مى‏دهند، مۆمن را هم دردها و بیماریها خم و راست مى‏کنند، و حکایت منافق حکایت عصاى آهنین راستى است که آسیبى به آن نرسد، تا مرگش فرا رسد و او را در هم شکند. (مشکاة الأنوار / ترجمه هوشمند و محمدى/ متن ۵۹۵ )

روزى پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلم به اصحاب فرمود: کدامیک از شما دوست دارد، سالم بماند و بیمار نشود؟ عرض کردند: همه ما اى پیامبر خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلم. فرمود: آیا دوست دارید همانند خران گمشده باشید، نه اصحاب کفّارات؟ (چون بیمارى کفّاره گناهان مى‏گردد) سوگند به کسى که جانم در دست اوست، انسان در بهشت مقامى دارد که با عمل به آن نمى‏رسد، اما به صبر بر بلا به آن مى‏رسد و بزرگى پاداش، در مقابل بلاى بزرگ است و خداوند هر گاه بنده‏اى را دوست بدارد، او را به بلاى بزرگ مبتلا مى‏سازد که اگر صابر بود، رضا و خشنودى خدا را به دست مى‏آورد، و اگر صبر نکرد مورد خشم و غضب او قرار خواهد گرفت. و فرمود: اگر مۆمن در بیمارى نیکویى حال خود را بداند، دوست نمى‏دارد، از آن خارج گردد. و فرمود: اهل عافیت در قیامت دوست مى‏دارند، که بدن‏شان را در دنیا با مقراضى مى‏بریدند، چون پاداش بزرگ اهل بلا را مى‏بینند. حضرت موسى عرض کرد: خدایا دوست ندارم که بیمار و ضعیف گردم و در عبادت من سستى پیدا گردد و هم دوست ندارم همیشه سالم باشم که تو را فراموش کنم، بلکه دوست دارم گاهى بیمار شوم که تو را یاد کنم و گاهى سالم شوم، و تو را شکرگذارم. (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج‏۱ / ۱۲۱ )

ثواب بیمار

رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: براى بیمار (مۆمن) چهار خصوصیّت و ویژگى وجود دارد: (۱) ۱- قلم از او برداشته مى‏شود (گناهى بر او نوشته نمى‏شود). ۲- و خداوند به فرشتگان مراقب او فرمان مى‏دهد تا (ثواب) تمام کارهاى خوبى را که در زمان سلامتى، توفیق انجام آن را داشته است، در نامه اعمال او ثبت کنند. ۳- و (اثر) آن بیمارى به هر عضوى از اعضاى بدن او رسیده، گناهانى را که توسّط آن عضو انجام گرفته است از بین مى‏برد. ۴- و اگر در این حالت بمیرد، آمرزیده از دنیا رفته است و اگر زنده بماند (و از این بیمارى جان سالم بدر برد) باز هم مورد آمرزش قرار خواهد گرفت. حسن روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمود: اگر مسلمانى بیمار شود، خداوند (ثواب) بهترین اعمالى را که در زمان سلامتى انجام داده است در نامه اعمال او ثبت مى‏کند، و همان گونه که برگ از درخت فرو مى‏ریزد گناهان او نیز فرو مى‏ریزد. (پاداش نیکیها و کیفر گناهان / ترجمه ثواب الأعمال /۴۸۸ ) امیر المۆمنین (علیه السلام ) از پیامبر خدا (صلی الله علیه ) نقل مى‏کند که به سلمان فارسى فرمود:اى سلمان! براى تو در بیماریت سه خصلت است: تو در یاد خدا هستى و دعاى تو در آن حالت مستجاب است و بیمارى براى تو گناهى را باقى نمى‏گذارد مگر اینکه آن را از بین مى‏برد، خداوند تو را تا آخر عمرت از سلامتى برخوردار سازد. (الخصال / ترجمه جعفرى / ج‏۱ / ۲۵۱ )

براى شفاء هر بیمارى‏

روایت است که پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: جبرئیل به من داروئى آموخت که با داشتن آن به داروئى دیگر نیاز ندارم، پرسیدند یا رسول الله آن دوا چیست فرمود: آب باران را پیش از آنکه به زمین بریزد بگیر و در ظرفى تمیز بریز و بر آن (حمد) و (توحید) و (معوّذتین) را ۷۰ بار بخوان و لیوانى صبح و لیوانى شب از آن بیاشام، بآن کس که مرا بحق فرستاد درد و بیمارى را از بدن و استخوان‏ و مخ و عروق ببرد. و فرمود: سیاه دانه شفاء هر بیمارى است مگر مرض موت و امام میفرماید: ما میگوئیم در پشت کوفه قبریست که هیچ بیمارى بدان پناه نبرد مگر آنکه شفاء یابد (مراد قبر مقدّس امیر مۆمنان (ع) است). (مکارم الأخلاق / ترجمه میرباقرى/ ج‏۲ /۲۶۳ )

با این اوصاف دیگر بیماری را نمی‌توان مطلقاً در زمره نقمات خداوندی به حساب آورد.

تعداد بازدید از این مطلب: 516
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : جمعه 8 شهريور 1392
نظرات

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: كسی كه فرد مسلمانی را غیبت كند، روزه اش باطل گردد و وضویش شكسته شود و در قیامت در حالی محشور می شود كه از دهانش بویی بدتر از مردار به مشام می رسد.

 

معنای غیبت

فقها تعاریف فراوانی برای غیبت داشته اند و معیارهایی در این خصوص ارائه كرده اند. شیخ شهید در كتاب كشف الریبه ملاك غیبت را اینگونه معنا كرده است كه:

" هرگاه كسی در غیاب دیگری سخنی نسبت به او بگوید كه عرفاً و در نزد مردم نقص و عیب به حساب می آید و قصد وی از این كار سرزنش و یا برملا كردن نقص او باشد، مرتكب غیبت شده است."

همچنین ابوذر می گوید: از رسول خدا(ص) پرسیدم كه غیبت چیست؟ حضرت فرمودند:" غیبت عبارت است از اینكه نسبت به برادرت چیزی بگویی كه او از آن خوشش نمی آید.

ابوذر پرسید: حتی اگر این صفت و ویژگی در او باشد؟- باز هم غیبت، به حساب می آید؟- حضرت فرمود:" اگر- آن صفت- در او باشد، غیبت است؛ والا تهمت به حساب می آید."

روشن است كه منظور  از  برادر در این روایت تنها برادر نسبی نیست، بلكه برادر ایمانی را هم شامل می شود. منظور از اكراه نیز چیزی است كه عرفا عیب و نقص به حساب می آید و قصد مذمت و گفتن نقص هم در روایت مستتر و تلویحا آمده است؛ والا اگر از راه لطف و مرحمت چیزی در خصوص او بگوید، غیبت صورت نگرفته است.

 

عذاب برای غیبت كننده

در برخی روایات آمده است كه در روز قیامت غیبت كننده گوشت خود را می خورد.

مرحوم شیخ صدوق به سند خود از امام علی(ع) نقل می كند، كه در ضمن موعظه های خود به نوف البكالی   امم فرمودند:"از غیبت دوری كن، زیرا غیبت نان و خورش سگهای آتش است.ای نوف! دروغگوست كسی كه فكر می كند حلال زاده است در حالی كه گوشت های مردم را با غیبت كردن می خورد." در روایت دیگری از پیامبر اكرم(ص) آمده است كه :" كسی كه فرد مسلمانی را غیبت كند، روزه اش باطل گردد و وضویش شكسته شود و در قیامت در حالی محشور می شود كه از دهانش بویی بدتر از مردار به مشام می رسد، به طوری كه اهل قیامت از بوی او در عذاب خواهند بود."

كسی كه تلاش می كند عیب های پوشیده مردم را برملا كند، خداوند او را رسوا خواهد كرد. چنان كه امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود:"

ای كسانی كه به زبان اسلام آورده اید و ایمان به قلب شما وارد نشده است! مسلمانان را سرزنش نكنید! و عیب های پوشیده آنها را جستجو نكنید! زیرا كسی كه پوشیده های آنها را جستجو كند، خداوند پوشیده هایش را جستجو كند و افتضاح نماید، اگر چه در خانه اش باشد."

فردی كه عیب های پوشیده مردم را افشا می كند؛ چون مردم ناموس الهی اند، هتك حرمت الهی كرده است. پس در این عالم و آن سرا رسوا خواهد شد.

 

آسیب های اجتماعی غیبت

گناه غیبت نه تنها موجب فساد در ایمان و اخلاق شخص و رسوایی او در دنیا و آخرت می گردد، بلكه مفاسد اجتماعی و بشری را هم به دنبال دارد.

از مقاصد بزرگ انبیاء علیهم السلام تشكیل مدینه فاضله و جامعه ای نیكوست، و این مهم زمانی به وجود می آید كه مردم با یكدیگر الفت و محبت داشته باشند، به طوری كه افراد همگی به منزله یك شخص باشند و در این صورت چنین طایفه و ملتی بر طوایف و ملتهای دیگر پیروز خواهند شد، همان طور كه مسلمین صدراسلام بر اثر همین اتفاق و وحدت بر حكومتهای بزرگ آن پیروز شدند. بر اساس آنچه گفته شد و روایاتی كه در این زمینه وجود دارد، مسلمین مامور و موظفند كه با یكدیگر دوستی و مودت ورزند؛ و طبعاً آنچه این دوستی را می افزاید ،مطلوب و پسندیده است و هر چه از این دوستی و مودت كم كنند، ناپسند است و واضح است كه غیبت كردن موجب كینه و دشمنی و بغض می شود و از این رهگذر وحدت اجتماع از بین می رود، و این از آسیب های اجتماعی غیبت است و لازم است برای پرهیز از این ضرر بزرگ از این عمل زشت دور شوند.

 

 

درمان غیبت

برای درمان این بیماری از دو راه علم و عمل باید استفاده نمود.

درمان علمی:درمان علمی این گناه آن است كه شخص در پیامدهای این گناه بیندیشد و این پیامدها را با آنچه از این گناه عایدش می شود، مقایسه كند، از این مقایسه وی تشویق می شود كه این عمل را ترك كند؛ زیرا او با این گناه از چشم مردم می افتد، رسوای دو عالم می گردد، بغض و كینه و دشمنی ایجاد می كند.هرگاه این پیامدها را با چند لحظه یاوه سرایی و بذله گویی مقایسه كند، پی خواهد برد كه با غیبت كردن چه خطای بزرگی مرتكب شده است.

ای عزیز! با بندگان خدا كه مورد دوستی خداوند هستند، محبت قلبی داشته باش! مبادا با محبوب حق، دشمنی ورزی كه خداوند در این صورت تو را از رحمت خود دور می سازد. قدری در آثار دنیایی و اخروی غیبت اندیشه كن و در صورت های وحشتناك این گناه در قبر و قیامت تأمل نما و به اخبار و احادیثی كه در این زمینه وارد شده است دقت كن و میان چند دقیقه بذله گویی و نتایج این گناه مقایسه ای به عمل آور. در این صورت از این گناه پرهیز خواهی كرد.

وانگهی اگر كسی غیبت دیگری می كند به این انگیزه كه با او دشمن است، چگونه حاضر می شود نیكی هایش را به دشمنش منتقل كند و گناهان دشمن را به نامه عمل خود وارد كند؟ چنان كه در روایات به این پیامد غیبت اشاره شده است.

درمان عملی:آن است كه به هر زحمتی هم كه شده، عنان نفس زبان را به دست بگیری تا به مرور زمان به راحتی از غیبت كردن پرهیز نمایی. و سعی كنیم كه خوبی های مردم را ببینیم و به دنبال معایب آنها نباشیم.

آورده اند كه حضرت عیسی(ع) با عده ای از حواریون از جایی عبور می كردند كه به مردار سگی برخوردند. همراهان گفتند: چه مردار بدبویی! حضرت عیسی(ع) فرمود: چه دندانهای سفیدی دارد.

آنها نقص مردار را دیدند و حضرت عیسی كمال آن را گوشزد كرد.

چقدر خوب است بیش از آنچه به عیب های دیگران توجه كنیم به دنبال كشف عیبهای خود باشیم. چنان كه رسول خدا(ص) فرمود:

" خوشا به حال كسی كه مشغول بودن او به عیبش، او را از عیب جویی دیگران باز دارد."

پيامبر صلى الله عليه و آله:

أَتَدرونَ مَا الغيبَةُ؟ قالوا: اَللّه  وَرَسولُهُ أَعلَمُ، قالَ: ذِكرُكَ أَخاكَ بِما يَكرَهُ قيلَ: أَرَأَيتَ إِن كانَ فى أَخى ما أَقولُ؟ قالَ: إِن كانَ فيهِ ما تَقولُ فَقَدِ اغتَبتُهُ وَإِن لَم يَكُن فيهِ ما تَقولُ فَقَد بَهَتَّهُ؛

آيا مى دانيد غيبت چيست؟ عرض كردند: خدا و پيامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: اين كه از برادرت چيزى بگويى كه دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گويم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گويى در او باشد، غيبتش كرده اى و اگر آنچه مى گويى در او نباشد، به او تهمت زده اى

امام صادق عليه السلام :

إِذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَةَ لَهُ وَلا غيبَةَ؛

هرگاه شخص فاسق و گنهكار آشكارا گناه كند، نه حرمتى دارد و نه غيبتى

پيامبر صلى الله عليه و آله:

إِذا وُقِعَ فِى الرَّجُلِ وَأَنتَ فى مَلأٍَ، فَكُن لِلرَّجُلِ ناصِرا وَلِلقَومِ زاجِرا وَقَمُ عَنهُم؛

اگر در ميان جمعى بودى و از كسى غيبت شد، او(فردی که غیبتش را میکنند) را يارى كن و آن جمع را از غيبت كردن بازدار و از ميانشان برخيز و برو.

تعداد بازدید از این مطلب: 471
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : پنج شنبه 7 شهريور 1392
نظرات

درباره ثواب گفتن ذکر «سبحان الله» بدانید

درباره ثواب گفتن ذکر «سبحان الله» بدانید

یکی از زیباترین جلوه های ارتباط عاشقانه با خدا و اساسی ترین راه های سیر و سلوک ، ذکر است؛ یعنی مترنّم بودن زبان و قلب انسان به اسماء حُسنای الهی و شاداب نگه داشتن گل روح در زیرباران یاد حق.

ذکر خدا، از یاد بردن هستی محدود خویش در رهگذر یاد اسمای الهی است و تداوم و استمرار آن زنگار گناهان را از روی دل می زداید؛ زیرا غفلت و فراموشی حق تعالی ، ساحت دل را مکدّر می کند.ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب آور و باشکوهی دارد.

یکی از بهترین اذکار ذکر تسبیح (سبحان الله) است که احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثواب‌هایی قرار داده شده است:

۱٫ پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ‏ اللَّه‏ بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند]».[۱]

۲٫ مردی از امام علی(علیه السلام) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ‏ اللَّهِ‏» چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگ‌داشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده‏اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان‏ براى او طلب رحمت نمایند».[۲]

۳٫ امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منا صد مرتبه سبحان‏ اللَّه‏ بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد».[۳]

۴٫ امام باقر(علیه السلام) به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس که سبحان‏ اللَّه‏ بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مى‏کارد».[۴]

۵٫ یونس بن یعقوب نقل مى‏کند که به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟!»[۵] فرمود: «بلى».[۶]

پاداش گوینده سبحان الله
امام صادق (علیه السلام) از پدر و جد بزرگوارش حضرت امام (علیه السلام) روایت مى کند: نبى اکرم (صلی الله علیه و آله) در پاسخ مسائلى که مردى یهودى از آن حضرت پرسیده بود، ضمن حدیث طویلى فرمود: آن گاه که بنده سبحان الله بگوید، آنچه پایین تر از عرش خداست با او سبحان الله مى گویند و به گوینده ده برابر پاداش آنها داده مى شود و چون الحمدلله گوید، خداوند نعمت دنیا را به او کرامت کند تا نعمتهاى آخرت را ببیند، و آن سخنى است که بهشتیان هنگام ورود به بهشت مى گویند و همه سخنها در دنیا قطع مى شود به جز الحمدلله که قطع نمى گردد و آیه کریمه (احزاب ، ۴۴): درود بهشتیان در روزى که به دریافت و دیدار پاداش خدا نایل مى شوند، سلام است به همین حقیقت اشارت دارد.(۷)

پاداش در بهشت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر کس که سبحان الله العظیم و بحمده بگوید درخت خرمایى براى وى در بهشت کاشته مى شود.(۸)

ترازوى اعمال
امیرالمۆمنین على(علیه‌السلام) مى‌فرماید: تسبیح و سبحان الله گفتن یک نیمه از ترازوى اعمال را پر کرده و الحمدلله گفتن ترازوى اعمال را سرشار مى‌سازد و الله اکبر گفتن فاصله میان آسمان و زمین را پر مى‌کند.(۹)

ذکر پیامبر (صلی الله علیه و آله) قبل از رحلت
عایشه گفت: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پیش از رحلت این ذکر را بسیار مى فرمود: (خدایا) تو را تسبیح مى کنم و به ستایش و حمد تو مشغولم ، از تو آمرزش‍ مى طلبم و توبه مى کنم .(۱۰)

پی نوشت ها:
[۱]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ۲، ص ۵۰۵، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۲]. شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص ۹ – ۱۰، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
[۳]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج ۵، ص ۲۶۹ – ۲۷۰، مۆسسة آل البیت(علیه السلام)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۴]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۱، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
[۵]. «ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، ۲۱٫
[۶]. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص ۱۲٫
[۷]تفسیر المیزان ، ج ۱۰، ص ۱۷٫
[۸]- کنز العمال ، ج ۱، ص ۴۵۹٫
[۹]- مکارم الاخلاق ، ص ۳۰۹٫
[۱۰]- صحیح مسلم ، ج ۱، ص ۳۵۱٫

کتاب ذکرهاى مستحبى

تعداد بازدید از این مطلب: 490
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


به وبلاگ ما خوش آمدید کانون فرهنگی هنری شهدای ثارالله - شهرستان بروجرد تلفن :06642465900


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود